به یاد نمی آورم چه زمانی یا چگونه...
اما من روزی..جایی و لحظه ای خود را به تو تقدیم کردم که آسمان با جادوی وجودمان می درخشید.
پ ن : خیلی حس بدی دارم...تابستون ب زودی تموم میشه... فصله مدارس با همه ی سختی هاش شروع میشه...و من هنوزم حالم انقدر خوب نشده که بنویسم و بنویسم و بنویسم..حس میکنم لحظاتمو از دست دادم!
پ ن : از محی و هلی میخوام ک زودتر خوب شن..
پ ن: از شما دوتا میخوام اشتی کنین و انقدر همو اذیت نکنین..
پ ن : خستگی پایانی نداره نه ؟!
- 00/06/07
روژی بیا بخلممم...