دیدین میگن هر آدمی ی جایی میمیره ؟
منم اینجا نابود شدم..
روژینای وبلاگر دیشب زیر یه پتوی خاکستری صورتی با موهای خیس مرد
درحالی که از گریه سردرد گرفته بود مرد
وقتی صدای خنده های آسوده ی خواهرش موقع جوک شنیدن رو شنید مرد...
مثل روژینای خل و چل، همونی که به ترک دیوار میخندید
مثل روژینای نویسنده..که چند شب پیش موقع خوندن اون کامنت مرد..
حالا یه آدم جدید شده، یه روژینای جدید شده
دیگه جوجه ای نداره..
دیگه با سبزیش کرم نمیریزه..
حرص نیکیو درنمیاره
با اربابش بیلیارد بازی نمیکنه
دیگه مثل احمقا منتظر کامنت نمیشینه
الان دیگه هیچی نیس..
راسش؛
نمیدونم باید چیکار کرد
نمیدونم شخصیت جدیدم چطوریه
اما میخوام درس بخونم
تا روزی که تک تکِ شماره هایی ک ازتون گرفتمو آزادانه سیو کنم..
تا روزی که پیجای تک تکتون رو بی ترس فالو کنم
و تا روزی که با تک تکتون بدون نگرانی حرف بزنم ؛)
تا اون روز
ستاره های من مال شما
ماه من مال شما
آسمونِ من...مال شما ؛>
+ نرو نرو نکنین..فقط جملات آخرو بگین
چیزایی ک میخواین از شما ب یاد داشته باشم :)
- 00/06/28
:") .. جاص لاو یو ..
اند منتظر میمونم برای اون روزی ک دوبارع پیاز برگردع با سبزیش کرم بریزه ..