post - 1549393541

عاجزانه میدونم..

Monday, 8 Shahrivar 1400، 01:28 AM

چیدن ستاره ها از آسمونِ شبی که به درخشش پناه برده بودی

سخت تر از چیزی بود که بتونم توصیف کنم

من ستاره های آسمونتو دونه دونه پایین کشیدم...خاموششون کردم

و با پایین اومدن هر ستاره توی هرشب..درخشش لبخند هات هم کمتر میشد..

تا جایی که نورِ مهتابِ چهاردهمین شبِ با تو بودن هم..کافی نبود..

با همه ی درخشش آسمون، دیگه لبخندات برای من ندرخشید

و من عاجزانه میدونم که...

همه ی این ها برای این بود که ستاره هایی که من و تو تک به تک بهشون نور بخشیدیم از آسمونت پایین کشیده شدن

و وحشیانه تقدیم به شب های فرد دیگه ای شدن..

و من عاجزانه میدونم..که چقدر تنگ شده دلم برای لمس کردن ستاره های چشمات

و من عاجزانه میدونم.. که عشق چشمات رو خیلی وقته از دست دادم.

 

پ ن : برداشتتون؟

  • زرافه کوشولو من فور اور*^*(زرافه خودمه-.-)
  • 00/06/08

نظرات (۳)

  • .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯
  • شکست عشقی خوردی پیازم 🥺:|؟

    پاسخ: چ ربطی دااااش 😐😂😂😂😂
  • .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯
  • نمیدونم 😂 :|

    پاسخ: ممنونم 😂🙇🏻‍♀️
  • ђєlเ qøųķķą
  • هیچ بیداشتی ندارم فقط خابم میاد._.

    پاسخ: انقدر تا دیروقت بیدار نمون بیخواب

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    Magic Spirit