MISS YOU
بغلت، یه بغله گرم.
لبخندی که چشم های مهربونتو توی صورته مخملیت گم میکنه، قلبی که عشقِ توش پایانی نداره. وجودی که پر از ستاره ست.
دلم برای تک تک نفس هات تنگ شده.
دلم برای پرزهای روی سرت و دست لاغرت که سرم رو برای یه بوسه گرم روی موهام جلو میکشن تنگ شده.
میخوام دوباره اشک شوقی که بعد از یک سال دیدنم توی چشمات جمع میشد رو ببینم.
دوست دارم دوباره صدات کنم..میخوام باز حرف بزنی و من نشنوم.
دلم برای خنده های بی دندونت تنگ شده. برای چشم های سیاهت تنگ شده.برای روشن کردن تلویزیونی که اصلا قرار نیست نگاهش کنی.
دارم جون میدم، تا دوباره بهم از انگور های روی میز بدی.
دارم جون میدم تا دوباره بشینم بغلت و بپرسی "کلاس چندمی؟"
من،دارم جون میدم تا دوباره باشی..تا دوباره توی اون خونه نفس بکشی.
دارم جون میدم تا یکی رو داشته باشم که وقتی همه رژیمن، باهاش بستنی شکلاتی بخورم:)
- 09 Bahman 00 ، 22:37
- ۰ نظر