post - 1549393541

bullshits

وای خدای من

این بشر انقدر منو به وجد میاره که می‌خوام بمیرم!

  • 15 Tir 02 ، 20:41
  • روجی ؛
post - 1549393541

سمی؟ نه بابا

توی این چندوقت اخیر انقدر ارتباطاتم با پسرا سمی بوده که دیگه نمیتونم قبول کنم که اوه شت، آدمای عادی بهت اهمیت میدن.

یا مثلا ای وای لعنت بهش، آدمای عادی خیلیم ازت بدشون نمیاد، شاید حتی دلشون بخواد وقتی باهات لاس میزنن محض آزار و سرگرمی نباشه و یه هدفیو دنبال کنن.

اصلا..شاید باهات لاس نزنن!

خلاصه که اره؛ شرایط جدیدا به اندازه ی قبل کرینج نیست :)))))

انی وی.

اومدم سرتون غر بزنم و برم..مثل همیشه نه؟ ;)

بچه ها، حال عموم واقعا خوب نیست..میشه آرزو کنین بهتر بشه ؟❤️‍🩹

راستی، مراقب خودتون باشین..و کنکورتونو خراب نکنین 🦭🤍

post - 1549393541

قلبمو شکستین

هیچکی نیومد گفتینووووو :)))))))

پس اونایی که منو زخمی کردن کجان الان؟:)))

قهرم واقعنی

  • 30 Khordad 02 ، 15:32
  • روجی ؛
  • ۱ نظر
post - 1549393541

خاکستری

گاهی واقعا یادم میره چقدر موجود نیازمند و وابسته ایم.

تمام دوره هایی که برام گذشت، تمام آدمایی که از کنارم رد شدن..یا از کنارشون رد شدم یه جورایی حالا وجودمو گرفتن.

از یاد نمیرن، و من به بودنشون نیاز دارم..

همیشه مهربونی یا شایدم حماقت کار دستم داده، هیچوقت نتونستم از کسی جدا شم یا به خاطر توهینی که بهم شده بزنم *** ****** ****.

ولی خب؛ شاید این بخشی از شخصیت منه، همون بخش خاکستری رنگ که معمولا کمتر کسی دوسش داره..

 

 

پ ن: هنوز شمارتو دارم، میتونم بهت پیام بدم اما انقدر عوضی بودی که حتی دلم نمیخواد.

 

پ ن 2 : چطورین؟:))))) 

  • 30 Khordad 02 ، 13:58
  • روجی ؛
  • ۲ نظر
post - 1549393541

باور..

چندوقتیه دارم خیلی تلاش میکنم.

که با خدا ارتباط برقرار کنم، کمتر فحش بدم..آدم بهتر و آروم تری باشم.

یکم مثبت نگریمو بالا ببرم، تلاش کنم از هر چیز منفی یه قسمت مثبت پیدا کنم..

قبلا به این کارا میگفتم حماقت، ولی جدیدا به نظرم جذاب تر میاد.

خصوصا زمانی که میبینم واقعا داره اثر میذاره، زمانی که میبینم طبیعت داره تمام تراوشات مثبتمو بهم هدیه میکنه.

یه جورایی، وقتی که منفی فکر میکردم یه جوری بود انگار جوابش پرت میشد تو صورتم..ولی حالا همه چیز ملایم تره.

فکر میکنم این سبک زندگیو ترجیح میدم =]]]]]

خلاصه که، مثبت نگر باشین، واقعا شرایط متفاوت میشه.

من واقعا نمیدونم دین و ایمون و اینا چقد میتونه مفید باشه.

ولی اینکه بدونی یه چیزی، یه کسی هست خیلی مفیده..

حس امنیت میده :))))

حالا تو میخوای حجاب کن میخوای روزه بگیر میخوای امر به معروف کن سطل ماست پرت کن تو صورت مردم و با دینت دیگرانو آزار بده.

ولی من نه آدم محجبه ایم، نه اعتقاد خاصی به دین دارم نه هیچی..

فقط میخوام باورش کنم، چون دارم میبینم که اینا همش بهونس=)

فقط آدم باشیم کافیه..همین.

 

 

پ ن : امروزم نهایی علوممو دادم :") مونده ۷ تا آزمون دیگه تا تموم شه.

پ ن : چطوریایین؟:(

post - 1549393541

چهار ماه.

چهار ماه از آخرین باری که متنی نوشتم میگذره.

حالا جنازشو از روی خورده کاغذای پاره ی ته سطل زباله م برمیدارم و توی آغوش میکشمش؛

بوی نفرت میده..

یه جورایی به نظر میاد دیگه حسی توش وجود نداره.

شاید، دیگه حتی اوناهم از من بدشون میاد.

 

null سلام، امیدوارم حال دلتون خوب باشه، خیلی خیلی دلتنگ تک تکتونم اما دستم به نوشتن نمیره تا بیام و چراغ اینجا رو روشن کنم.. شما چطورین ؟ :))) از خودتون بنویسین برام حتما.

null قالب جدیدمو دیدین ؟ D: عاشقشم.

  • 15 Ordibehesht 02 ، 18:17
  • روجی ؛
  • ۴ نظر
post - 1549393541

1672

یکی بهم پیام داد، فکر کردم تویی ولی تو نبودی؛
تا چند ثانیه قلبم خیلی محکم میزد..ولی حالا باز همه چیز به حالت قبلی برگشته.
میدونم که دیگه هیچوقت برنمیگردی.. ولی من هنوزم هر از گاهی دلتنگت میشم، نمیدونم چرا در رابطه با تو انقدر عجول و آسیب پذیرم.

امیدوارم امشب خوب بخوابی..امیدوارم ستاره ها برات بدرخشن.

  • 11 Ordibehesht 02 ، 02:10
  • روجی ؛
  • ۰ نظر

- تاحالا عاشق شدی؟

+ آره...یعنی، یه جورایی

- چه حسی داره؟ منظورم وجودشه.

+ قابل توصیف نیست؛

-خب، یکم تلاش کن.

+ وقتی میخنده صدای خنده هاش گوشاتو قلقلک میده..حرف که میزنه مغزت نمیتونه پردازش کنه که چی میگه..فقط لباشو میبینه، وقتی چشمک میزنه چروک دور اون یکی چشمش کهکشان میشه، میشه توش گم شد..

حرکاتش مثل رقص می‌مونه، تو اولین شب یاد آوریِ خاطرات؛ تو عشقبازی کاربلد نیست..اما سمجیش مستت می‌کنه.

یه طوریه انگار؛ هست که نفسش بکشی، بوش کنی، نگاش کنی، فقط باشه و تو داخل وجودش گم بشی.

- یعنی..یه رویاست؟

+ آره؛ رویاست.

- چه جور رویایی؟

+ همون رویایی که وقتی از خواب پا میشی و می‌بینی تو زندگی واقعیت نداریش.. دلت میخواد زمین و زمانو بهم بدوزی که بتونی تا ابد بخوابی.

همونی که تا توی بغلته مثل مستیه و وقتی از دستت در میره میشه مثل مزه‌ی گوهه عرق سگی.

اگه تو خونت باشه کل چراغا روشنه، به محض اینکه درو پشت سرت ببنده خرابه ت میریزه رو سرت، نفسای صدا دارش دم گوشات به محضِ اینکه خوابش سنگین میشه از لالایی هم قشنگ تره..ولی وقتی کنارت نیست رختخوابت جهنم میشه زیر پات.

سیگارت رو لباش؛ نقاشیه.. یه نقاشی که حتی خدا هم از خلقش عاجزه.

- خب.. اینا که کابوسه!

+ نه پسر جون..بهش میگن رویای تلخ؛ یه معجزه‌س، یه هنره، یه ستاره تو شبای دلتنگیه.. ابریه که نور خورشیدو متعادل میکنه... وجودیه که بهت نفس میده.

عشق تنها چیزیه؛ که خدا در خلقش تعلل کرد و اینطوری دردناک باقیش گذاشت، هنر دست خدا زشت نمیشه ها؟ ولی دردناک چرا..

- بهش رسیدی؟

+ اگه می‌رسیدم که اسمش عشق نبود؛ می‌شد عادت می‌شد روزمره می‌شد بی حسی.

عشق یعنی نرسی، یعنی همیشگی، یعنی شبا تو جهنمِ زیر پات صدای نفساشو تجسم کنی..چراغای خرابه ت رو روشن کنی به امید اینکه درو باز کنه بیاد تو. یعنی همون تابلوی نقاشی گه گوشه ی اتاق نصفه مونده؛ عشق یعنی پیک دهمتو بدی بالا به تقدسِ مستیِ بعدش.

  • 24 Farvardin 02 ، 07:29
  • روجی ؛
  • ۵ نظر
post - 1549393541

هوا گرگ و میشه..

 

 
bayan tools he and his friendsآخرین یکشنبه سال

 

از خانه که می آیی

یک دستمال سفید، پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغ

و تحملی طولانی بیاور

احتمال گریستن ما بسیار است..

-سید علی صالحی

  • 23 Bahman 01 ، 21:10
  • روجی ؛
  • ۰ نظر
Magic Spirit