آخ اگه شب شیشه ای بود پل به ستاره میزدم..
شکسته آیینه شب و نیزه خورشید می شدم
آخ اگه مرگ امون میداد دوباره باغ میشدم
تو رگ یخ بسته شب نبض چراغ میشدم
وقتی تو شب گم میشدم ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها کسی به فکر من نبود
آخ که تو اقیانوس شب سوختنم’ کسی ندید
تو برزخ بیداد شب کسی به دادم نرسید
وقتی تو شب گم میشدم دلم میخواست شعله بشم
رو سایه های یخ زده دست نوازش بکشم
دلم میخواست آشتی بدم تگرگ و با اقاقیا
خورشید مهربونی رو مهمون کنم تو خونه ها
"شب شکن.اهنگی از داریوش"
- 00/03/30
چ قشنگ