ساعتو نگاه میکنم و بعد چک میکنم که آنلاینی یا نه
نیستی.
با خودم فکر میکنم اگه اون دختره نبود الان داشتی جوکای بیمزه ت رو برای من تعریف میکردی یا طبق معمول روی دایره ارتباطیم با پسرا حساس میشدی.
ولی هست..
اون دختره هست و نگاه کن عزیزه دلم..
کل نگاهت روی اونه، کل توجهت برای اونه، برای اون نگران میشی، اونو حرص میدی؛ اونو میخندونی.
توقع داری حسودی نکنم؟ خب، خودمم همین توقع رو دارم.
ولی مثل اینکه دارم میکنم
حسودی میکنم وقتی کل روز باهام حرف نمیزنی و آخر شب میای برام از روز شیرینی که باهاش داشتی میگی
حسودی میکنم وقتی تو اینستا پستای قشنگ برام میفرستی و بعد زیرش مینویسی "کاش میشد بفرستم براش"
حسودی میکنم وقتی میگی خوشگله، وقتی میگی دوست داشتنیه، وقتی میگی عاشقشی.
مگه من نیستم..؟! نمیدونم. احتمالا نیستم.
مثل اینکه تا ابد قراره زندگیِ من پر باشه، از اون دختره
اون دختری که قدبلندتره، خوشگل تره، دوست داشتنی تر و بامزه تر و باهوش تر و تر تر تر تر تا ابد بهتره.
مثل اینکه تا ابد قراره زندگیِ من پر باشه از "نگران نباش، مطمئنم اونم دوست داره"
مطمئن نیستم دوست داره
حتی فکرم نمیکنم دوست داره
امیدوارم نداشته باشه.
اما باز هرروز بعد از همه ی این فکرا با خودم میگم به خودت بیا، عوضی نباش، یه تیکه شت نباش وسط این جهان گیج کننده و وحشتناک و عذاب اور
امیدوارم داشته باشه..
فکر میکنم دوسش داره
مطمئنم دوسش داره
اشکالی نداره که برای اون جوک میگه و اونو میخندونه
اشکالی نداره که من به قدر کافی خوشگل نیستم
مهم نیست اگر اون 163 سانته
مهم نیست اگر هرروز میبرتش بیرون
چون من حتی خودمم فکر نمیکنم و نمیکردم و نخواهم کرد که لایق داشتن یه ادم.. و دوست داشته شدن توسط یه ادم باشم.
تا حدود زیادی حتی میترسم.
اینو درست دوماه پیش به خودم و همه ی اطرافیانم اثبات کردم
وقتی کسیو پس زدم که دوستم داشت.
پس حالا.. نمیدونم
و اشکالی هم نداره
اگر همه ی این احساسات فاجعه، همه ی این گریه و ها و قلبی که روزانه بارها و بارها پادزهر تولید میکنه و مغزی که میخواد همه چیز رو بشکنه و پاهایی که یکهو از کار وایمیستن و سری که گیج میره.. کارما و تاوان قلبی بود که شکوندم.. اگر تاوانشه، اشکالی نداره.
- 03/08/19