به روزای خوبی که پیشِ منی
به آینده ای تازه و دیدنی
به سقفی که پر میشه از روشنی..به من فکر کن ;)
تو قلبِ منی که نفس میزنی، کنارِ تنِ من توی پیرهنی
برای اینکه باور کنی از منی...
به من فکر کن ؛)
منو قله کن، عشقو بالا ببر.
به دنیا بگو.. فاتحِ من شدی ؛>
بدون تو این زندگی مرگ بود.
دلیلی برای نمردن شدی! ~*-*~
تو این دوره از حیله و حرف و رنگ
کنار توام با یه حسِ قشنگ :>>>
اگه عاشقی با غرورت بجنگ.. به من فکر کن
منم از بد لحظه ها دلخورم، منم گاهی از آدما می برم
شبیه تو از درد بودن پرم...به من فکر کن!
آهنگش انقدر قشنگه که الان برای کامل نذاشتنش عذاب وجدان دارم!
محشره محشره محشره محشره!
امیدم تویی از تهِ دل بخند، نگاهت رو از گریه دریا نکن!
اجازه نده..ابرِ بی حوصله لبِ مرزِ خنده بباره بره
به روزِ سیاه و شب شک نباز
بگو ناامیدی بذاره بره :)
شت شت شت
خب آخه من واقعا چی دارم بگم ؟ این آهنگ فرای محشره..
ترانه سراش، "مریم دلشاد" می باشد
خواننده هم که :>
خودتون حدس بزنین!
بگذریم ؟ بگذریم!
خیلی وقت بود دلم میخواستش یه پست طولانی بنویسم، فکر کنم حالا هم حوصله ش رو دارم، هم ایده ش.
پس...موضوعِ انشاء : جایی که آسمان و زمین به یکدیگر میرسند.
خب ، قسمت دوم این پست در حالی نوشته میشه که قطرات ریز بارون دارن میخورن توی فرق سرم صورتم و فضای آرامش بخشی رو ایجاد میکنه.
کاری به زمین زیرپامون ندارم، اون که دیگه زمین نیست، آسفالته :>
کویر هم تاحالا از نزدیک ندیدم..
به جنگل هم حقیقتا زیاد دقّت نکردم. پس میرسیم به دریا!
اصلا هم هدفم این نبود که خود به خود برسم بهش تهمت نزنین =-=!
تاحالا به جایی که آسمون و دریا به هم می رسن دقت کردین ؟ واقعا شگفت انگیزه!
اصلا نمیشه فهمید کجا به همدیگه رسیدن..
الان اینو نگاه کنید (عکس از دوره چون توی بالکن گرفتم، خودتون میدونید دیگه، پروتکل و کرونا و خطرناک و بلاب لاب لاب..اجازه نمیدن برم ساحل! تازه الان زوم کردم خیر سرم )
اول خیلی عاقل اندرسفیهانه میگیم خب اون خط اونجاست دیگه!
ولی خب نه لعنتیا، اونجا نیست!
یه جایی تهِ اونجاست..و یه جایی ته تر از اون تهِ اونجا
متوجهِ حرفم میشین ؟!
انی وی، در حال حاضر برام مهم نیست که متوجه میشین یا نه
فقط میخوام بگم که
آسمون و زمین، دقیقا همونجایی که شما ایستادین..
دقیقا کنار یکی از تیلیارد ها اتمِ اقیانوس ها
زیرِ پره های یه هواپیما
و بالای چاله های پر از آبِ پاییز بهم میرسن :>
خب خب خب * کوبیدن دست ها به هم به منظورِ پاک شدن گچِ استفاده شده برای نوشتن روی تخته
تا دیداری دیگر بودورود!
- 00/06/26
پستت یه کنار
لعنتی خونتون..