من نمیتونم بهت توجه نکنم
نمیتونم ناراحت نشم یا عصبانیتمو کنترل کنم.
در برابرت من نمیتونم مثل تو خونسرد باشم
نمیتونم بهت حرفای آزاردهنده بزنم و بعد عذاب وجدان نگیرم
من گاردی برای بالا یا پایین بردن ندارم، همه جا خودمم..پیش تو هم خودمم
اما؛ آسیب پذیرتر، خیلی خیلی آسیب پذیر تر و خسته تر.
خسته از جنگ، از تلاش، از خودم بودن.
کنار تو انگار همه خستگیای دنیا میریزه رو سرم..
نمیتونم ازت متنفر نباشم
نمیتونم بهت اهمیت ندم
نمیتونم دوستت نداشته باشم.
خب آخه..تهش که چی مثلا..؟ :(
- 03/02/30
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.