متاسفم عزیزم
من دوستت داشتم، بسیار بیشتر از آنچه تصور کنی.
هربار با نگریستن به تو و نوشته هایت جانی به جانهایم افزوده میشد و در ته قلبم میدانستم این حس مُردنی نیست..
میدانستم که اگر یک لحظه بیشتر به من فرصت زنده ماندن بدهند میخواهم در آغوش تو باشم؛ آغوشی که بیرحمانه از من دریغ کردی.
هرروز میل به تو و رسیدن به لبخند هایت در من بیشتر میشود، کاش روزی میرسید که من میمردم و تو جنازه ام را بر شانه های دوست داشتنی و زیبایت حمل میکردی.
اما من زنده ام، و دور از تو..بسیار دور از تو؛ زیرا این چیزی بود که تو در تمامِ این مدت میخواستی!🩶
- 02/10/14