بازیشون ساده بود
با یه لبخند ملیح میبردنت تو
می نشستی روی صندلی و یه دکتر میومد نزدیکت
تزریق انجام میشد
دقیقا زمانی که خمار میشدی یکی میومد نزدیک و در گوشت میگفت
" بینگو..تو سوختی =)"
دیگه چیزی دیده نمیشد..
نوبت نمونه 128 بود..
- 00/04/03
بازیشون ساده بود
با یه لبخند ملیح میبردنت تو
می نشستی روی صندلی و یه دکتر میومد نزدیکت
تزریق انجام میشد
دقیقا زمانی که خمار میشدی یکی میومد نزدیک و در گوشت میگفت
" بینگو..تو سوختی =)"
دیگه چیزی دیده نمیشد..
نوبت نمونه 128 بود..
چرا؟؟
ادامش ترسناکه...
ن من مطمئنم خیلی خوب مینویسی :))
عاممم من طولانی نوشتنم بهتر از متنای کوتاهمه سو اگه بخای میتونم کمکت کنم *-*
۱.رنگین کمون چجوری گذاشتی؟
۲. بیا ی کتاب بنویسیم باهم
میتونم کرم بریزم؟ *^*
من میخوام کرم بریزممممممم*-*
نفهمسدم ب منم یاد بدههههه
۲. بیا خصو۱ی وبم بگم چیکار کنیم
من مال تورم مخام
آفرین پشمک
مرسییی ممفممدمدمملمبم بعد بگو چجوری باهاش کار کنم نبنجبجبجبججبجب نصصمنمصمصنص
ادامه بدههه