هشت اسفند هزارو چهارصد و سه

 

نمیدونم عزیزم، شاید بیماری

شاید از عذاب دادن من لذت میبری و یا شاید حتی اصلا اهمیتی نمیدی

شاید نباید انقدر بها بدم به تو، رفتارات، کارات

آزاردهنده ای.

من عادت دارم به تحمل کردن بدترین چیزها

اما عادت ندارم به وادار کردن خودم

به تحمل کردن بدترین چیزها

عادت ندارم کسی با پرروگری با من برخورد کنه

به قول بابام "به قبر پدرم بخنده"

من عادت ندارم به رفتار های زننده ی امثال تو

و چرا انقدر دیر خودتو نشون دادی؟

چرا انقدر طولش دادی تا خودتو ثابت کنی؟

چرا انقدر دیر بد بودن و بدجنس بودنتو به روم اوردی؟

ازت متنفرم

از همه ی خاطراتی که باهات دارم

از همه ی اون خنده ها، لبخندها

امیدوارم غرق شی

بری تا تهه اقیانوس.

  • روجی ؛
  • 03/12/08

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Magic Spirit