خاب خاب خااااب
*کوبیدن دست ها به همدیگه و برداشتن بلندگو
هپی صدروزگی وبلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااگ
چی بگم خا :|
اینجا وقتی ب وجود اومد قرار بر این بود که مکان امن من باشه، و واقعا شد!
اینجا واقعا آرامش دارم..مثل وبلاگ اصلیم نیست که توش پر از چرت و پرت باشه و قاطی پاتی باشه و بلا بلا بلا
اینجا نوشتم..خودمو شرح دادم..خودم بودم
کسی ک دوسش داشم این وبو فالو کرده (وی طوری حرف میزند انگار آن وب را فالو نکرده است)
من نمیدونم ولی امروز زیادی خوشحالم
خب دیگه بسته حرفی برای زدن ندارم
میخواسم سخنرانی بزرگی ترتیب بدم ولی حالا ک فکرشو میکنم ن مغزم قد میده ن حوصلشو دارم نه سه نقطه
صوووو..با دوتا فیلم ازتون پذیرایی میکنم ک حتی نمیدونم چ ربطی ب محتوای پست دارن ولی دوسشون دارم و دلم میخواد بذارم
خب دیگه بسته پیشته پیشته *تکان تکان دادن دست ها برای بیرون کردن ملت (اینطوری ک ن...ولی دوسش داشم گذاشمش جر خیلی خله)
- 00/05/03
هپیییییی مپییییییییی شپییییییییی کپیییییییییی