سلام دوباره!
امروز خیلی روز بدی داشتم!
نمیدونم...شاید چون با مجازی شروعش کردم ؟
پیرمرده مهربونه من...
امروز کلی توی صورت خانوادم نگاه کردم اما طوری بود که انگار نمیشناسمشون..
یادته ی بار بهم گفتی "هرموقه حس کردی داری خودتو از یاد می بری توی صورتت خانواده ت نگاه کن " ؟
امروز نگاه کردم..زیاد..از موهای مادرم گرفته تا پاهای خواهرم اما طوری بود که انگار هیچکدومو نمیشناختم
شاید دارم دیوونه میشم...کیبورد رو که نگاه میکنم حروف متفاوت رو میبینم اما تفاوت وجودشونو حس نمیکنم!
وب یکی دونفر امروز چند تا چیز دیدم که اعصابمو بدتر بهم ریخت..چرا ادما انق بدن ؟
دوس دارم باهاشون قهر کنم..عهه قهر!
یادته ی بار بات قهر کرده بودم ؟!
بهم گفتی " چرا باهام قهر کردی روژی کوچولو ؟ بهم بگو اونوقت شاید خودمم با خودم قهر کردم"
منم سرمو از روی بالش برداشتم و گفتم " چون تو منو نبردی با سگا بازی کنیم"
اون روز خندیدی..بعدش بردیم پیش سگا..اما مسئله اصلی بازی با سگا نبود پیرمرد!!!
بارها فکر کردم اگر حسم ب خودتو میفهمیدی...بازم ترکم میکردی ؟
پیرمرد دلم واسه اون خنده هات تنگ شده!
هیچوقت یادم نمیره کحه چطوری دندونای خرگوشیت معلوم میشد...بعدش کلی ذوق کردم که دندونای منم مث مال توعه!!!
پیرمرد دندون خرگوشی من..هنوزم دوست دارم بیام تو گروه تو..
راستی پیرمرد...
امروز ی متن خوندم
افلاطون میگه : ب دوستت دروغ بگو..اگر دیدی بعد از مدتی اونو افشا نکرد اونوقت میتونی حقیقتو باهاش درمیون بزاری!
چرا دروغ انق ساده شده پیرمرد ؟
بعد از دروغی ک اون فرد گفته...دوستش اصلا حاضر میشه رابطه ای رو باهاش ادامه بده ؟ چه برسه ب اینکه حقایقم بشنوه و باور کنه ؟!
ب نظرم جمله نامعقولیه!
دوسش نداشتم..از دروغ بدم میاد..زیاد..
یادته پیرمرد ؟ توهم بهم گفتی از دروغ بدت میاد...
ولی چیشد ؟
تهش گفتی دروغ بوده..گفتی تک تک حرفات دروغ بوده...
گفتی حتی اینکه گفتی از دروغ بدت میادم دروغ بوده...راسی!
چن وق پیشا یکی دگ عم دیقن همین حرفا رو بم زد!
واکنشایه عجیبی نشون دادم..هه هه شاید فک کرده باشه دوسش داشم! نمیدونم..امیدوارم اینطور نباشه!!!!
اما میدونی پیرمرد..
دروغایی که تو گفتی
زیادی گس بود
حتی گس تر از اون خرمالویه نرسیده ای ک من بهت دادم بخوری :)
با عشق...روژِی خرع
نظراتتون..
- 00/04/07
هاههه گاد....