از حالا به بعد هرروز پست میذارم. کوچک ترین اهمیتی هم نمیدم کسی بخونه یا نه :(
اولا ذکر کنم که واقعااااااااااا از یکی خوشم اومده و میترسم روانی شم :()
یعنی وقتی میگم خوشم اومده واقعا منظورم اینه که خوشم اومده T-T یعنی نه اون خوشم اومده ها که همه خوششون میاد! خوشم اومده!!!!
و اینکه نمیتونم بهش برسم واقعا غمم رو گین میکنه.(بذارین نگم 7,8 سال ازم بزگتره :0 ) متاسفانه همیشه پیرمرد ها رو میپسندیدم، چاره و درمونی هم براش نیست، همینه که هست. /_(-0-)_\
آقا این بنده خدا خیلی مهبرونه T-T با من بسیار خوب برخورد کرد در دیدار اول Y-Y البته! دیدار اول نبود و دیدار چندم بود ولی بخوام بهتر بیانش کنم باید بگم "دیدار اول بعد از 8,9 سال"
ولی خیلی خوبههههههههههههههه نمیتانممممممممممم
این یا باید منو بگیره یا دعا خورش میکنم منو بگیره. :D
اونو بیخیال، چندوقتیه هرموقع میخوابم خوابای عجیب میبینم، چند شب پیش خواب دیدم اونی که همه پستامو براش نوشتم اومده خوندتشون بعد داده منو ببرن بالای دار :( بعد من اون بالا بودم اونم هی میخندید یکی یکی برام میخوندشون بیشتر میخندید :(((((( خیلی گمگین شدم.
خلاصه اینکه به اندازه ی من اُوِرتفکر نکنین میمیرین D:
- 02/06/20