سلام!
قرار بود هرروز بنویسم، اما واقعا جدیدا انقدر دمدمی و خستهم که نمیتونم با نظم خاصی جلو برم.
بعضی اوقات خیلی دلتنگ میشم،جدیدا هر بار که بابامو نگاه میکنم..یه غم کل وجودمو میبلعه، همش به روزی فکر میکنم که دیگه نداشته باشمش...داغون میشم، پودر میشم!
این واسه اونه..
"بابایی..درسته که هیچوقتِ هیچوقتِ هیچوقت بهت نگفتم چقدرررر میپرستمت و عاشقتم، درسته که هرروز میام تو بغلت میخوابم و با تمام وجودم گازت میگیرم.. اما نمیگم بابا ممنونم که هستی..ممنونم که انقدر قویای!
شاید حتی هیچوقت نگم..اما تو که میدونی مگه نه؟ میدونی از همه جونم بیشتر دوست دارم دیگه؟ از تک تک نفسایی که میکشم بیشتر نیازت دارم.. خودت میدونی که تموم وجود منی؟ روح و جسممی؟ میدونی که حتی اگه لازم باشه کل جونمو بدم که نیم ساعت بیشتر زنده بمونی اینکارو میکنم دیگه؟ بابا لطفا وقتی واست نوشابه نمیریزم نارحت نشو :)))))) من بیشتر از هرکسی میدونم چقدر دوست داری! ولی من تورو خیلی بیشتر از اندازه ای که تو نوشابه دوست داری دوسِت دارم!!!!!!! بابا..من واسه اینکه یه ثانیه بیشتر تو بغلت بخوابم حتی قاتل هم میشم... و خیلی خیلی خیلی از این موضوع میترسم، پس بهترین بابای کل آسمونا... قول بده که زودتر از من نمیری.. این ظلم رو در حق من نکن..بذار همیشه روژی کوچولوت بخوابه تو بغلت، بذار تو بغلت نفس کم بیارم ولی واسه اینکه بیدارت نکنم تکون نخورم! چون انقدر میترسم از دستت بدم..که از تک تک نفس هام واسه راحتی و خوشحالیت میگذرم..بابای من، پاپاروی قشنگم، بهترین آدم زندگیم؛ اینجا میخوام بدونی اگه تا الان توی این زندگی و منجلاب بزرگ به اسم "ایران" زنده موندم.
اگه تا الان دارم نفس میکشم.. و اینجام، فقط به خاطر وجود تو و تو و توعه!
پس لطفا تا ابد حضور داشته باش، که اگر نباشی من اگر از غم نَمیرم از دلتنگی خودکشی میکنم❤️🩹"
پینوشت: آخرای تابستونتون رو چطوری میگذرونین؟ D;
- 02/06/24